شب قهرمان در سینمای ایران مجله بخارا

شب قهرمان در سینمای ایران مجله بخارا آبی طرح: با پیام جمشید هاشم پور، آخرین نشست شب های بخارا در سال 1402 در حالی انجام شد که به موضوع «قهرمان در سینمای ایران» اختصاص داشت.


به گزارش خبرگزاری خبرآنلانی، در این برنامه که شامگاه چهارشنبه ۲۳ اسفند ماه در خانه سینما برگزار شد، پیام جمشید هاشم پور ( بازیگر سینما) که نتوانسته بود در برنامه حاضر شود، قرائت شد.
در پیام جمشید هاشم پور ضمن تشکر از حاضران آمده بود: «کاش شرایط بگونه ای بود که می توانستم در بین شما باشم و در واپسین روزهای سال دیدار تازه نماییم.
در تمام سالهای حضور در سینما، از سال ۱۳۴۷ تاکنون، همیشه تلاشم بر این بود که حضوری موثر و مفید داشته باشم. در نقش آفرینی هایم تلاش کردم ارائه ای درست داشته باشم. در این راه همیشه قدردان همه همکارانم بودم، خصوصاً زنده یادان رسول ملاقلی پور و علی حاتمی. در ۵۵ سال حضور در سینما، جز به سینما و مخاطب سینما فکر نکردم و جز این دو برایم اصل نبود. چه آن زمان که برای چند سال از سینما دور شدم و چه آن زمان که مدام و همیشه فیلم بر پرده داشتم برایم سینما اصل بود نه جوایز و تقدیرهای آن و نه قهرمان شدن و قهرمان بودن در سینما. برای من سینما مهم بود نه این ها.
شاید برخی از مخاطبان سینما مرا با زینال بندری به خاطر بیاورند و بعضی دیگر با جمال در فیلم مادر زنده یاد علی حاتمی. گروهی با جمشید پویا در عقاب ها و بعضی با سفیر فرانسه در دلشدگان. با حاج رحیم هیوا یا دومان قائمی در قارچ سمی. این ها و بسیاری بیشتر، زندگی من در سینما بوده است، این ها اگر برای مخاطب قهرمان سینما بود، برای من سینما بود، برای من، جمشید هاشم پور، بچه محله سلسبیل تهران از پدر و مادری اردبیلی، که حالا در آستانه هشتاد سالگی ایستاده ام، اصلِ سینما مهم بود و بس.»
جمشید هاشم پور در آخر از برگزار کنندگان برنامه تشکر کرده و با امید روزهای بهتر برای مردم و روزهای روشن برای سینما پیامش را به انتها برده است.
اما شب قهرمان در سینمای ایران در سلسله شب های بخارا با مدیریت علی دهباشی، این دفعه به بهانه چاپ شماره جدید ماهنامه عصر روشن انجام شد.
در ابتدا علی دهباشی مدیر مجله بخارا در سخنانی کوتاه به حاضران که در آخرین نشست سالانه این تشکل فرهنگی حاضر شدند، خوش آمدگویی کرد و سپس بخش های از فیلم "تاراج" با بازی جمشید هاشم پور پخش گردید.




به گزارش ایسنا؛ در ادامه علیرضا بهرامی مدیر مسئول مجله عصر روشن در سخنانی ضمن اشاره به بازتاب عکس جمشید هاشم پور روی جلد نشریه اش خاطرنشان کرد: ابتدا که تصمیم گرفتیم، عکس جمشید هاشم پور را روی جلد مجله بگذاریم طبعا برای برخی دوستان کمی عجیب به نظر می رسید. کسی چیز خاصی نگفت اما برخی نگاه ها گویای این بود که انگار قهرمان در نشریات طیف روشنفکری تعریف دیگری دارد که یک قهرمان در آن دایره قرار نمی گیرد. اما تعریف قهرمان چیست؟!
او با ذکر خاطره ای از دوران مدرسه درباره ی عکسی که دانش آموزی از قهرمان فیلم های خارجی بر روی جلد کتاب چسبانده بود افزود: ناظم مدرسه او را مورد شماتت قرار داد که چرا این عکس را چسبانده ای؟! تو باید عکس پدر مفقود الجسد ( در جنگ تحمیلی )را بر روی جلد کتابت بچسبانی!
وی در ادامه خاطرنشان کرد: آن دانش آموز عکس قهرمان خارجی را با لاک گرفت اما هیچ گاه عکس پدرش را روی جلد کتابش نچسباند.
آیا این بدان معنا بود که آن دانش آموز پدرش را یک قهرمان نمی دانست؟!نه فقط از این نظر که پدرش شهید راه وطن بود، نه ! بلکه از آن جهت که همیشه به ما می گفتند که نخستین قهرمان های زندگی تان پدر و مادرتان هستند.

وی افزود: شاید ناظم مدرسه بود که از قهرمان سینما و کارکرد و تاثیر آن بر مخاطب تعریف درستی نداشت ! انگار ما در یک سرگشتگی در حوزه تعریف قهرمان غوطه ور هستیم.
بهرامی در بخش پایانی سخنانش تاکید کرد: اگر قهرمان تعریف پذیر است چرا بین زینال بندری تاراج تا خلبان عقاب ها تا پیرمرد فیلم استشهادی برای خدا اینقدر فاصله است؟! انگار قصه است که قهرمان را برای ما مشخص می کند. و این قصه چقدر بحث بر سر آن وجود دارد.
او اظهار داشت: خیلی وقت ها برای خلق قهرمان، قصه در فرامتن ادامه پیدا می کند. در حوزه های نمایشی قهرمان ها وقتی از متن فراتر می روند به قهرمان ماندگار تبدیل می شوند.
در ادامه برنامه فریدون جیرانی کارگردان مقاله ای درباره ی قهرمان در سینمای ایران ارائه کرد.
کارگردان« قرمز» در بخش های از این مقاله با مروری بر قهرمان های تاریخ سینمای ایران آورده است که ستاره، بازیگری است که عکسش در پوستر و پلاکارد می آید و می تواند تماشاگران را به سالن سینما بکشاند.


بازیگرانی ستاره شدند که قالب شخصیتی را که تماشاگر دوست داشته است را با تکرار در فیلم های مختلف، شمایل آن شخصیت را با حس و حال خودشان شکل دادند.
ستارگان سینمای ایران در دوره های مختلف، قهرمان های سینمای ایران در آن دوران هستند قهرمانی که در دل آن دوران شکل گرفتند، دوران های که با شرایط اقتصادی، فرهنگی همان دوران ها تعریف می شوند.
در همه دوران ها هویت ملی و مذهبی جزو جدایی ناپذیر قهرمان بوده است. ما قهرمان غیر ایرانی نداریم قهرمان غیر مذهبی هم نداریم. قهرمان از دل ملت بیرون می اید، قهرمانی که وطنش ایران است.

در ادامه تاریخچه ای از قهرمان در این مقاله ارائه شد.

جیرانی در قسمتی از این مقاله تاریخ وار اشاره ای به نسلی که به علی بی غم علاقه داشته اند، کرده است و یادوار شده است: وقتی با فردین دیدار داشتم و می خواستم با او مصاحبه کنم. یادآوری گذشته برایش خیلی تلخ بود و یک جمله تاریخی به من اظهار داشت که مردم طبقات پایین در شهرستانها کاراکتر علی بی غم را دوست داشتند و یا این تیپ زندگی می کردند و ترانه های فیلم ها را حفظ می کردند. فردین راست می گقت، طبقات پایین در چندین سال این تیپ و کاراکتر را دوست می داشتند. اما نسل جدید طیقات پایین که تحصیل کرد و رفت فیلم خارجی دید، وضعیت فرق کرد.

با عنایت به شرایط و تغییرات، قهرمان سینمای ایران دیکر نمی توانست فاصله ها را تحمل کند و نمی توانست مدارا کند. او دلش می خواست سرنوشت را تغییر بدهد و بدنبال عدالت اجتماعی بود و این قهرمان چندین سال توانست سینمای ایران را تحت تاثیر قرار بدهد و با فیلم قیصر آمد و بود. معتقدم اگر بازیگرش مهاجرت نمی کرد به نظرم باز هم همین قهرمان می ماند.

در سالهای اولیه اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ در نبود یک مدیریت به سامان، سینما نتوانست به سامان بشود بدین سبب از دل یک سینمای نابسامان قهرمان بوجود نمی اید.

قهرمان دیگر سینمای ایران از تحولات دهه ۶۰ بوجود آمد و از دل مدیریتی بوجود آمد که جلوی فیلم فرنگی را گرفته بود، از دل مدیریتی بوجود آمد که می خواست شکل سینمای سرگرمی را عوض کند. اما هنوز به تعریفی از سینمای سرگرمی نرسیده بود و از دل تلاش نسلی بوجود آمد که به قهرمان در سینما اعتقاد داشت.




و از دل شرایطی بوجود آمد که جنگ حس وطن پرستی را زنده کرده بود و ملت مهم شده بود نه امت. وقتی تماشاگران در سال سینما هنگام تماشای عقاب ها برای قهرمان فیلم دست می زدند این حس ملی قابل رویت بود.

جیرانی افزود: نسلی که می خواست قهرمان در سینما باشد اما نمی توانست دیگر ضد قهرمان به شیوه گذشته را، یعنی قانون گریز را در جامعه ای که تازه داشت نهادهایش شکل می گرفت به کار بگیرد، این نسل ضد قهرمان را به گذشته برد.

اما ضد قهرمان آن دیگر آن ضد قهرمان قانون گریز نبود. قهرمانی بود که از ارزش های بد به ارزش های خوب می رسید، ارزش های خوبی که در آن تاریخ ارزش تلقی می شد.

این کارگردان ضمن اشاره به زینال بندری که مدیریت آن مقطع از ایجاد آن به خاطر شکل و شمایل اش ترسید، خاطرنشان کرد: ترسید که با تکرار چنین قهرمانی سینمای سرگرمی مسیر گذشته اش را تکرار کند و این ترس موجب شد جلوی رشد بازیگری گرفته شود که داشت به عنوان ستاره شناخته می شد.
جمشید هاشم پور با محبوبیت تاراج می توانست، تکرار آن محبوبیت اش را افزایش بدهد و اگر به طور طبیعی تماشاگر، قهرمان را نمی خواست آن پایان، پایان تلخی نبود، اما پایان این شخصیت و این قهرمان در سینمای دهه ۶۰ پایان تلخی بود.



در ادامه برنامه جهانگیر کوثری، سعید اسلام زاده و محمد طباطبایی به وجوه مختلف قهرمان پرداختند.

محمد طباطبایی همین طور پیام جمشید هاشم پور را خواند.

علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما و بازیگر هم هم با آرزوی سلامتی برای جمشید هاشم پور از بخارا برای برگزاری این برنامه تشکر کرد.


۵۷۵۷



منبع:

1402/12/25
12:25:47
5.0 / 5
308
تگهای خبر: بازیگر , پوستر , تحصیل , چاپ
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۹ بعلاوه ۱
آبی طرح ، گرافیک و طراحی

آبی طرح

گرافیک و طراحی

abitarh.ir - حقوق مادی و معنوی سایت آبی طرح محفوظ است