برای منصور نریمان و به مناسبت ثبت جهانی عود
ردیف های موسیقی را بوسیله لوله بخاری آموخت!
به گزارش آبی طرح، نامش «اسکندر ابراهیمی زنجانی» بود ولی بواسطه این که در آن زمان تعصباتی نسبت به موسیقی وجود داشت، او هم به جهت اینکه مبادا خدشه ای به نام و نشان پدرش وارد شود، اسم مستعار «منصور نریمان» را برای خود برگزید. نریمان پدر عودنوازی ایران لقب گرفت و کم به موسیقی ایران خدمت نکرد ولی گویا او نیز اواخر عمر از کم لطفی ها گله مند بود؛ می اظهار داشت: «تا وقتی که سالم هستی همه دورت جمع می شوند، اما همین که بنیه ات ضعیف می شود همه کنارت می گذارند، مسئولان هم با من خداحافظی کرده اند».
اواخر آذر ماه امسال «مهارت ساختن و نواختن عود» بطور مشترک به نام ایران و سوریه در یونسکو ثبت گردید.
ایسنا در امتداد ارج نهادن به بزرگانی که سال ها برای این ساز زحمت کشیدند تا امروز که در نهایت به ثبت جهانی رسید، در گزارش هایی مجزا مروری دارد بر زندگی نوازندگان مطرح ساز عود در کشورمان.
در گزارش نخست به زندگی عبدالوهاب شهیدی پرداختیم و در ادامه زندگی شخصی و حرفه ای منصور نریمان را مرور خواهیم کرد.
نریمان سالهای آخر عمر دلش برای عودنوازی تنگ شده و از درگذشت هم قطارانش اندوهگین بود؛ حتی می اظهار داشت: «مثل این که من هم به آخر خط رسیده ام».
نریمان تنها عود نمی نواخت و حتی سر و کارش با موسیقی فقط در حد عودنوازی نبود؛ اتفاقا نقاشی و خوشنویسی هم می کرد، پیانو می نواخت و در سازهای دیگر هم تبحر داشت.
او هیچ وقت استاد خاصی در حوزه عودنوازی نداشت، خودش گفته است: «در عود استادی نداشتم، فقط از راه گوش کردن به رادیوی کشورهای همسایه، این ساز را آموختم و به محمد عبدالوهاب (خواننده و نوازنده بزرگ مصری) به رادیو قاهره نامه نوشتم و درباره ی ی کوک و بعضی مسائل این ساز از او سوالاتی پرسیدم و مسائلی را مطرح کردم. بعد از چندی عبدالوهاب در جواب نامه ی من نوشت که کوک عود همانی است که خود شما انجام داده اید و خلاصه کل نظرات من را تأیید کرد.»
البته بی خود نبود که به نریمان «پدر عود ایران» لقب داده بودند؛ چونکه تا جایی که توان داشت هنر خودرا به جوان ترها آموزش داد.
خودش در تعریف ماجرای این که چه شد «پدر عود ایران» لقب گرفت، ماجرایی را تعریف می کرد که یک طرفش به دلخوری او از پایور برمی گشت. نریمان تعریف می کرد: «چند سال پیش یکی از بزرگترین نوازندگان عرب به نام «منیر بشیر» به ایران آمد و قرار بود در تالار وحدت برنامه ای در حوزه ساز عود داشته باشد. آن برنامه به زبان فرانسوی اجرا می شد و قاعدتا نیاز به مترجم بود. بدین جهت زنده یاد فرامرز پایور(نوازنده شهیر سنتور) مترجم آن برنامه بود. وقتی منیر بشیر به زبان خودش درباره ی عود صحبت می کرد، شنیدم که کلمه نریمان را بر زبان آورد. اما پایور وقتی جملات او را ترجمه کرد، هیچ اسمی از من نیاورد و این موجب دلخوری شد.
بعدها در روزنامه های خراسان دیدم که نوشته بودند: «حق به حق دار رسید» در حقیقت منیر بشیر در آن جلسه گفته بود که ساز به امانت دست اعراب بوده است و حالا می خواهیم عود را به صاحب اصلی آن یعنی منصور نریمان برسانیم.
متاسفانه رابطه من و پایور آن زمان خوب نبود و با هم بگو مگو داشتیم اما ترجمه ای که پایور کرد به من لطمه نمی زد بلکه به موسیقی کشور لطمه می زد.
خلاصه آن زمان در یکی از جشن هایی که وزیر ارشاد وقت برگزار می کرد، مراسم تجلیلی صورت گرفت و آنجا گفته شد، واجب است که لقب «پدر عود ایران» را به منصور نریمان بدهیم. این لقب به من داده شد و من خیلی خوشحال شدم چونکه زحمت کشیدم و آنهایی که زحمات من را باید درک می کردند، فهمیدند و قدر زحمات من را می دانند.»
بعد از ورود اسلام به ایران و بردن ساز عود به کشورهای عرب زبان، ساز عود از چهار سیم به ۱۲ سیم تغییر نمود ولی نریمان به سبب این که احساس کرده بود ۱۲ سیم برای موسیقی ایران دست و پاگیر است، آنرا ۱۰ سیمه کرد.
پدر نریمان پزشک بود اما خود تار، سه تار و نی می نواخت، دستگاه های موسیقی را می دانست و صدای خوشی داشت. اتفاقا اولین استاد نریمان پدرش بود که با وجود این که مشهد شهری مذهبی بود و تعصبات خاصی نسبت به این هنر وجود داشت، به هر طریقی بود موسیقی را به او آموخت.
نریمان موسیقی را بسیار دوست داشت تا حدی که در کودکی به پدرش گفته بود آنرا از مادر و پدرش هم بیشتر دوست می دارد.
«یک روز وقتی حدود سه یا چهار سال داشتم، سه تار پدرم را برداشتم و آغاز به بازی با آن کردم. پدرم عصبانی شد و سه تار را از دستم گرفت، اظهار داشت: «چرا به سازم دست زدی؟» گفتم: «آقاجان آخر این کار را خیلی دوست دارم» اما پدرم اظهار داشت: «اگر دوست داری یک ساز برایت می سازم اما نمی توانی به ساز من دست بزنی.»
خلاصه یک سه تار کوچک برایم درست کردند و نحوه آموختن من این چنین بود که هر قطعه ای را که از رادیو می شنیدم، همان موقع می نواختم. حتی آهنگ های سخت را نیز از راه شنیدن می نواختم. پدرم اظهار داشت: «پسرم، دوست داری که زحمت زیاد بکشی و در کنار درسهایت موسیقی هم یاد بگیری؟» گفتم: «آقا جان! من خیلی موسیقی دوست دارم.»
پدرم اظهار داشت: «حتی از من هم بیشتر؟» گفتم: «بله.» اظهار داشت: «از مادرت چی؟» گفتم: «بله. از همه چی بیشتر دوست دارم.»
پدرم اظهار داشت: «پس به تو موسیقی یاد می دهم.»»
البته پدرش راه های عجیب اما جالبی را برای آموزش موسیقی به وی در پیش گرفته بود تا حدی که دستگاه ابوعطا را بوسیله لوله بخاری به او آموزش داد.
«او راه های عجیبی را پیدا کرد تا بتواند به من موسیقی یاد دهد. یادم می آید، ماه رمضان بود که پدرم پشت بام را چراغانی کرد و اظهار داشت: این کار را برای تو انجام داده ام و باید در عوض به آنچه می گویم، گوش دهی.
قرار شد، هر شب به پشت بام بروم و آنجا «شب خوانی» کنم. بطورمثال پدرم می گفت امشب باید ابوعطا بخوانی اما من که نمی دانستم ابوعطا چیست؟ اینگونه بود که پدرم در طبقه پایین بوسیله لوله بخاری می خواند و من باید گوشم را به انتهای لوله می چسباندم و هرچه پدرم می گفت تکرار کنم.
سرانجام ردیف های موسیقی را که چیز ساده ای هم نیست، یاد گرفتم.»
او از شروع تأسیس رادیو در آن فعالیتش را شروع کرد تا این که به هنرستان رفت و تصمیم گرفت موسیقی را بصورت علمی دنبال کند.
استاد او در این راه روح الله خالقی بود؛ فردی که نریمان هیچ وقت موفق به دیدارش نشد و بگفته خودش هر بار این مساله را به خاطر می آورد، اندوهگین می شود.
نریمان که هفته ای یک دفعه بصورت تلفنی از خالقی مشق موسیقی می گرفت، می اظهار داشت: «خالقی واقعا کاری کرد که من تسلط کافی به موسیقی را پیدا کردم؛ روزی که به تهران آمدم به قصد دست بوسی خالقی و زیارت او به منزلش رفتم اما فهمیدم او دو سه روزی است که از دنیا رفته است. من هیچ وقت خالقی را ندیدم و هر وقت یاد این مساله می افتم، منقلب می شوم.»
البته منصور نریمان هم همچون خیلی از بزرگان موسیقی ایران، از مسیری که این هنر در پیش گرفت، ناراضی بود.
او می اظهار داشت: «مسلما از شرایط راضی نیستم. دوران طلایی ما به همان دهه ۳۰ باز می گردد و بیشتر آلبوم ها که پخش می شود مربوط به همان دوره است، اما خوشحالم که امروز موسیقی ما علمی تر شده است.»
به هر حال نریمان همانطور که «حسن ناهید» ـ نوازنده نی و از اعضای گروه پایور ـ گفته بود، حق بزرگی بر گردن موسیقی ایران دارد؛ چونکه بگفته ناهید، پنجاه سال پیش در رادیو نوازندگان عود قلیل بودند اما با کارهای نریمان و تربیت شاگردانی از طرف او، ساز عود رونق بسیاری یافت.
«پدر عود ایران» ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ فوت کرد و در قطعه هنرمندان در کنار شاپور قریب آرام گرفت.
منبع: آبی طرح
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب