روایت استعداد فوق العاده شجریان در خوشنویسی
به گزارش آبی طرح غلامحسین امیرخانی خوشنویس سرشناس در یادداشتی كه در روزنامه ایران انتشار یافته است، درباره محمدرضا شجریان نوشت.
غلامحسین امیرخانی نوشته است: «دوستی دیرینه من و آقای شجریان به سال های خیلی دور برمی گردد؛ اگراشتباه نكنم سال ۱۳۵۰ بود و آقای شجریان از مشهد به تهران آمده بودند. ابتدا با دفتر خوشنویسی استاد حسین میرخانی كه خود از اساتید صاحب سبك درخط نستعلیق معاصر و همینطور موسیقی آن دوران بودند آشنا شدند. من هم علاقه مند به هنر خوشنویسی و موسیقی بودم و سال ها قبل دردانشگاه از محضر استاد حسین میرخانی هنر خوشنویسی را تملذ كرده ام. آن زمان كه آقای شجریان به انجمن خوشنویسی آمدند جزو مدرسین این انجمن بودم و به یاد دارم استعداد فوق العاده و بی نظیری در زمینه خوشنویسی داشتند. در واقع آن دوران كه ایشان به شكل جدی به موسیقی آوازی نمی پرداختند دریك مدت كوتاهی آثار قلمی ایشان قابل توجه بود، بخصوص خط نستعلیق و این خط را دشوارترین هنرروزگار معرفی می كردند. باید بگویم خط نستعلیق موسیقی مجسم است و مانند موسیقی دارای پیچ وخم ها و ظرافت های خاصی است. البته با نگاه دقیق تر خواهید دید همه هنرهای سنتی و ملی ما چون ادبیات، موسیقی، معماری، خوشنویسی به لحاظ ریشه ای به شكلی مشتركند و با یكدیگر پیوند دارند و ازعمق و لطافت خاصی برخوردار می باشند و نماینده اندیشه و ذوق ملت ایران هستند. جامعه خوشنویسی هم با ادبیات كم نظیر ایران سابقه و الفت نزدیكی داشته و دارد و در میان شعرای بزرگ ایران، كتاب های فرهنگی، هنری و ادبی ما كتاب های بالینی خوشنویسی محسوب می شوند، اما صدای نازنین و ملكوتی آقای شجریان سبب شد شناختی باردیگر نسبت به ادبیات داشته باشیم. در واقع ما هنرمندان خوشنویس با صدای آسمانی آقای شجریان توانستیم با شاعران بزرگی چون حافظ، سعدی و مولانا تجدید ارادت نماییم. آثار بی نظیر آقای شجریان درعالم موسیقی آوازی توانست پیوند عمیق و عاطفی بین ملت ایران و فارسی زبان ها بر قرار كند كه هیچ گاه كهنه نمی گردد و این آثاردرخشان مرور ذهنی همه ماست و به جایگاهی رسیدند كه یگانه دوران شدند. سرانجام دوستی ها و رفاقت من و آقای شجریان به رفت وآمد خانوادگی منجر گردید و سال های سال این ارتباط وجود داشت. آنچه كه درشخصیت ایشان است به غیرازهنرمتعالی ایشان درزمینه موسیقی آوازی، سلامت زندگی اوبوده كه بسیار قابل توجه است. شجریان به ورزش بخصوص كوهنوردی علاقه بسیار داشت. به یاد دارم به همراه خانواده ها به پیك نیك دردل طبیعت رفته بودیم. موقعیتی پیش آمد كه می بایست مسیری را تا اتومبیل پیاده طی می كردیم. سربالایی تندی بود و حتی بدون داشتن وزنه و بار نفس هایمان به شماره افتاده بود. آقای شجریان كوله سنگینی بر دوششان بود و از همان ابتدای آن سربالایی غزل معروف خواجه شیراز را با آوازی رسا خواندند كه خوب در خاطرم مانده است: زان یار دلنوازم شكریست با شكایت
گر نكته دان عشقی بشنو تو این حكایت
بی مزد بود و منّت هر خدمتی كه كردم
یا رب مباد كس را مخدوم بی عنایت » ۲۴۱۲۴۱
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب